جدول جو
جدول جو

معنی زرین شاخ - جستجوی لغت در جدول جو

زرین شاخ
(زَرْ ری)
خامه. قلم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زرین تاج
تصویر زرین تاج
(دخترانه)
زرین (فارسی) + تاج (معرب) آنکه تاجی از طلا بر سر دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زرین فام
تصویر زرین فام
زرگون مانند زر، به رنگ زر، طلایی، زرغون، زریون
فرهنگ فارسی عمید
(زَرْ ری)
صراحی و ظرفی از طلا که به صورت گاو سازند. (فرهنگ فارسی معین). صراحی از طلا که به صورت گاو سازند. (ناظم الاطباء) :
ساقی است آهوی سیمین و از آن زرین گاو
خون خرگوش کند آبخور مارانم.
خاقانی.
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(زَرْ ری)
برنگ زر. طلائی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(زَرْ ری)
که بال زرین دارد. دارندۀ بال طلائی.
- مرغ زرین بال فلک، خورشید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرین پر شود
لغت نامه دهخدا
(زَرْری)
دهی از دهستان خزل شهرستان نهاوند است که درسی هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند واقع است و 326 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زرین گاو
تصویر زرین گاو
صراحی و ظروفی از طلا که به صورت گاو سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرین فام
تصویر زرین فام
برنگ زر طلایی
فرهنگ لغت هوشیار